دشمنشناسى امام
ابعاد وجودى حضرت امام، سرشار از
برجستگيها و خصايص ممتازى است كه هر يك به نوبه خود و به تنهايى كافى است
تا از امام چهرهاى استثنايى و سرآمد معرفى كند. يكى از اين ويژگيها،
فراست و دقت فطرى امام در شناخت دشمن و حربهها و راهبردهاى اوست.
در
پرتو اين ويژگى است كه امام دشمن اصلى و خطر عمده را در مراحل مختلف حيات
سياسى خويش باز شناخت و متناسب با آن به مقابله با توطئهها و دسيسههاى
دشمن همت گماشت و در دام مشغوليتبا مسائل حاشيهاى و فرعى و فراموشى دشمن
اصلى گرفتار نيامد و متقابلا تكيهگاهها و نقاط قابل اتكا و اعتماد و
مراكز و منابع تامين نيرو و امكانات جبهه اسلام و انقلاب را در مقابله با
دشمن بخوبى شناخت و از تمامى آن امكانات بدرستى سود جست. درك اهميت مسئله
فرهنگ در معناى عام و گسترده آن و جايگاه عظيم جبهه فرهنگى در صحنه مبارزه
همه جانبه حق و باطل بويژه در شرايط امروزين جهان از مصاديق بارز اين
تيزبينى و دقت نظر ايشان است.
از ميان گسترده مسائل فرهنگى، شناخت
اهميت نقش دانشگاهها و قشر دانشگاهيان اعم از استادان و دانشجويان و به
طور كلى حاملان و مسلحان به سلاح دانش و تخصص و صاحبان فكر و انديشه كه
مغز متفكر جامعه را تشكيل مىدهند و در اين معنا طبعا در برگيرنده هر دو
قلمرو حوزه و دانشگاه و روحانى و دانشگاهى است از برجستگى خاصى برخوردار
است.
امام در تدارك و آرايش نيروهاى جبهه انقلاب در مقابل
استكبار، از يك سو شناخت دقيق و درستى از فرزندان و سربازان بالقوه و
بالفعل انقلاب در اين قشر به دست مىدهد و از سوى ديگر لغزشگاهها و خطرات
ناشى از نفوذ و سلطه دشمن از اين دريچه را بخوبى تشخيص مىدهد. در جاى جاى
سخن امام، مسئله تامين و تربيت نيروى انسانى خود يافته و داراى اعتماد به
نفس و مسلح به دانش و تخصص و مبرا از خودخواهيها و نفس پرستيها به عنوان
اصليترين عامل ايجاد، بسط، تداوم و صيانت انقلاب رخ مىنمايد. صراحت،
تكرار و تاكيدات حضرت امام در اين زمينه تا به حدى است كه لااقل در شرايط
فعلى و براى اين نسل، نيازى به ارائه موارد و نمونههاى آن نيست.
امام
دشمن اصلى و خطر عمده را در مراحل مختلف حيات سياسى خويش باز شناخت و
متناسب با آن به مقابله با توطئهها و دسيسههاى دشمن همت گماشت و در دام
مشغوليتبا مسائل حاشيهاى و فرعى و فراموشى دشمن اصلى گرفتار نيامد.
از
همين زاويه نگرش است كه اصولا امام مسئله دانشگاهها را حتى در بحرانىترين
شرايط جنگ تحميلى، از اهم مسائل كشور معرفى مىنمايند و در تاريخ 19/9/64
خطاب به اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى مىفرمايند: "ما جنگ داريم، جنگ
چيز مهمى نيست، حل مىشود. . . اما مسئله دانشگاه يك مسئله فوقالعاده
است. "
در همين راستا، امام نسبتبه راههاى نفوذ و شيوهها و
مكانيسمهاى تسلط دشمن بر دانشگاهها كه نهايتا به سلطه همه جانبه بر كشور
مىانجامد، حساسيت و تيزبينى ويژهاى داشتند و مسئله اعزام دانشجو به خارج
را از اين نقطه نظر مورد مداقه قرار دادند. ايشان در فرصتها و موارد متعدد
اين نكته را يادآور مىشوند كه خارجيها و بيگانگان بنا ندارند جوانان و
فرزندان ملتهاى مسلمان و جهان سوم را كه براى تحصيل به آنها رو مىآورند
با دست پر برگردانند و به همين لحاظ نوعا نسبتبه اصل اين سياستبا نوعى
ترديد نگريسته، تاكيد بر مراكز داخلى و بسط و توسعه آنها را به نحوى كه ما
را از خارج بىنياز كند، مورد نظر داشتهاند. به عنوان نمونه مىتوان به
موارد زير اشاره كرد.
"جوان عزيز ما كه سرمايهها ميهن هستند بايد
بدانند كه رفتن به غرب و شرق براى آموختن علوم مختلف، آنان را از رسيدن به
مقصود كه استقلال و آزادى استباز مىدارد و وابستهشان خواهد نمود.
بايد به خود تلقين كنيم كه در غرب هيچ خبرى جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالى نيست (1) "
".
. . در خارج به جوانان ما درس اساسى نمىدهند. . . اين طرز تفكر كه غير از
خارج در جاى ديگر نمىشود تحصيل كرد امرى استباطل چرا كه با اينگونه
تبليغات مىخواهند جوانان ما را به خارج بكشند و با تفكر خودشان به ايران
برگردانند."
(2)
در موارد معدودى نيز كه با توجه به واقعيت
ها و ضرورت ها، اساس اعزام دانشجو به خارج را نفى نفرمودهاند، اصل نفى
سلطه و بيگانه ستيزى و هوشيارى در قبال دريچههاى سلطه جويان را در اين
مقوله دقيقا مورد عنايت قرار داده، اعزام دانشجو به كشورها و مراكزى كه
قصد سلطه بر كشور ما را دارند منع نمودهاند. ايشان مىفرمايند:
"ما
بايد فكرى بكنيم كه جوان هاى ما در همين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض
احتياجى به خارج رفتن باشد، به كشورهايى بروند كه استعمارى نباشد و طمع
اينكه ما تحتسلطه آنان باشيم نداشته باشند. . .
استفاده از علوم و گرفتن آن از ديگران مانعى ندارد ولى بايد توجه داشت كه از جايى علوم را بگيريم كه نخواهند ما را منحرف كنند. "
"دانشجويان
متعهد را در كشورهايى كه صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و استعمار و
استثمارگر نيستند بفرستند و از فرستادن به امريكا و شوروى و كشورهايى كه
در مسير اين دو قطب هستند احتراز كنند." (3)
صحت و دقت
مواضع امام در اين زمينه هنگامى روشنتر مىشود كه با مراجعه به اسناد لانه
جاسوسى نقطه نظرات دشمن و انتظارات امريكا، سمبل و سردمدار قدرتهاى
استكبارى و مصداق بارز قدرتهايى كه قصد سلطه بر كشور ما را دارند باز
يابيم.
اين اسناد كه به حق ارزشمندترين اطلاعات در بيان حقايق
مربوط به روابط اين قدرت شيطانى با ملت ماست، و در استثنايىترين وضعيت،
در تاريخ روابط ديپلماتيك معاصر، به بركتحركت انقلابى - اسلامى دانشجويان
مسلمان پيرو خط امام در اختيار ما قرار گرفته است، حاوى نكات و اطلاعات
ارزندهاى در معرفى نقطه نظرهاى امريكا در قبال دانشجويان ايرانى در
امريكا به طور اخص و تحصيلات خارج كشور به طور اعم است و انتظارات و
توقعات اين رژيم را درباره اين مقوله روشن مىسازد.
بررسى كلى اين
اسناد حاكى از آن است كه "سباقه تحصيلات در امريكا" يكى از كليديترين
اطلاعاتى است كه از نظر تنظيمكنندگان اين اسناد مىتواند معرف علاقه و
تمايل افراد ايرانى به داشتن حسن رابطه با امريكا تلقى گردد. به طورى كه
در آن قسمت از اسناد، كه به توصيف خصوصيات افراد يا بيان بيوگرافى اشخاص
اختصاص دارد، تقريبا در مورد همه تحصيلكردههاى امريكا، از سوابق تحصيلى و
اقامت آنها در امريكا به عنوان يك خصوصيت مثبت و قابل اتكا و اطمينان در
هتحفظ منافع آن كشور ياد شده است.
ما
بايد فكرى بكنيم كه جوان هاى ما در همين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض
احتياجى به خارج رفتن باشد، به كشورهايى بروند كه استعمارى نباشد و طمع
اينكه ما بايد تحتسلطه آنان باشيم نداشته باشند.
به عنوان
مثال در اسناد متعددى كه موضوع آن معرفى و شرح ملاقاتها و اقدامات يكى از
سران دولت موقت است مكررا به موضوع تحصيلات و اقامه او در امريكا اشاره
مىشود و اين موضوع حتى در معرفى بسيار خلاصه و پنجسطرى كه از اين فرد به
عمل مىآيد، جاى ويژه و مهمى را به خود اختصاص مىدهد.
به طورى كه
هنگام معرفى اين فرد به عنوان سفير ايران در كشورهاى شمال اروپا، به رسم
معمول ديپلماتيك، شرح مختصرى از خصوصيات و ويژگيهاى اين مامور سياسى، از
طرف سفارت امريكا در ايران تهيه و به سفارت امريكا در محل خدمت او ارسال
مىشود تا ماموران سفارت امريكا در آن كشور شناخت لازم را درباره اين فرد
داشته باشند. در اين گزارش مختصر پنجسطرى كه همه خصوصيات و اطلاعات مورد
نياز براى معرفى يك سياستمدار برجسته را دربرمىگيرد، يك سطر به سابقه
تحصيل و سكونت او در امريكا اختصاص داده مىشود. (4)
در يك مورد
ديگر، سابقه سكونتيك وزير ايرانى بعد از انقلاب اسلامى كه تحصيل كرده
امريكا بوده است، به عنوان عامل تمايل او به برقرارى رابطه تجارى ايران با
امريكا ياد مىشود. به طورى كه در سند آمده است " (نام وزير) . . . او
مدتها در امريكا به سر برده، روى اين حساب برقرارى روابط بازرگانى بين دو
كشور را تاييد خواهد كرد." (5)
در يكى از اسناد، از سابقه آموزش
بسيارى از فعالين سياسى ايران در امريكا به عنوان عامل مساعد در خوشبينى
امريكا نسبتبه مناسبات مساعد بين دو كشور ياد مىشود. اگر به زمان تنظيم
اين سند كه 27/12/57 يعنى حدود يك ماه بعد از پيروزى انقلاب بوده است دقت
نماييم متوجه مىشويم كه اين قدرت استكبارى حتى بعد از پيروزى انقلاب
اسلامى و نابودى رژيم دست نشاندهاش در ايران، تا چه پايه چشم اميد به
دانشجويان ايرانى تحصيلكرده در امريكا دوخته بوده است. متن سند بدين صورت
است:
"بدون شك بسيارى از ايرانيان باهوش و فعالين سياسى در ايالات
متحده آموزش ديدهاند. ما تصور ميكنيم كه احتمالا بهعلت اين آموزش،
مناسبات مساعدى بين ايالات متحده و ايران در پيش است" (6)
در سندى
ديگر ضمن شرح جريان ملاقات با يكى از وزراى ايران بعد از انقلاب و در
شرايطى كه فضاى جامعه مملو از شعارها و موضعگيريهاى شديد ضد امريكايى بوده
است، تنظيم كننده سند، از فضاى ملايم و بدون لفاظى حاكم بر مذاكرات بين
كاردار امريكا و وزير ايرانى با خرسندى ياد مىكند و آن را همان وضعيت
مورد انتظار از يك تحصيل كرده امريكايى مىداند.
"رويهم رفته
مذاكرات در فضاى ملايم و بدون لفاظى صورت گرفت. چنانكه از يك اهل علم و
سواد مىتوان انتظار داشت و كسى كه در دانشگاههاى امريكا تحصيل كرده است.
(7)
به غير از اسنادى كه مستقيما به تحصيلكردههاى ايرانى در
امريكا مربوط است، در يكى از اسناد، به مقامى عاليرتبه در دولت موقت اشاره
مىشود و ضمن آن به سابقه هفده ساله تحصيل و سكونت او در آلمان استناد شده
و تصريح مىشود كه آلمانها، چنين شخصى را به عنوان "آدم خودشان در تهران"
(8) تلقى مىكنند. در همين سند اظهار نظر شده است كه آلمان با در اختيار
داشتن يك ايرانى تحصيلكرده آلمان در پست مهمى در دولت ايران اسلامى، از
امتياز ويژهاى برخوردار است كه ديگر حكومتهاى خارجى از آن محروماند.
"شويس
(مقام وزارت خارجه آلمان) احساس مىكرد كه با در نظر گرفتن عدم محبوبيت
ايالات متحده و انگليس در ايران در حال حاضر، پيوندهاى آلمانى او (مقام
ايرانى تحصيلكرده آلمان) براى "بن" يك امتياز در سر و كار داشتن با تهران
به شمار مىآيد كه حتى فرانسويها آن را ندارند." (9)
اسناد فوق بيانگر توقع و انتظار بيگانگان از ايرانيان تحصيلكرده در آن كشورهاست. ما
در
سند ديگرى، علاوه بر اين توقعات، تدارك و برنامهريزى و عمق علاقه دشمنان
در پذيرفتن هر چه بيشتر دانشجويان ايرانى را شاهديم. به طورى كه در سال
1356 در همان حال كه امريكاييها در همه ابعاد به نحو بيسابقهاى بر ايران
تسلط و سيطره داشته و تقريبا همه امور با هدايت آنها برنامهريزى و پيگيرى
مىشده است و در همان زمان بنا بر آمارهاى غير رسمى، رقمى بين سى تا پنجاه
هزار دانشجوى ايرانى در امريكا مشغول تحصيل بودهاند، به عنوان يكى از
محورهاى چندگانه در ترسيم خطوط اصلى سياست امريكا در ايران، سفارت امريكا
در تهران به مقامات امريكايى توصيه مىكند كه با وزارت علوم ايران براى
تحصيل هر چه بيشتر جوانان ايرانى در امريكا همكارى به عمل آيد.
". . . با وزارت علوم دولت ايران همكارى كنيد تا جوانان ايرانى بيشترى براى تحصيل در امريكا آماده شوند و به عمل آيند." (10)
اهميت
اين توصيه وقتى بهتر معلوم مىشود كه در سند ديگرى مىخوانيم: در سال
1355، بيش از پنجاه دانشگاه آمريكايى با موسسات آموزشى ايران رابطه
داشتهاند. (11)
براستى آمريكا چه انتظار و توقعى از
دانشجويان ايرانى در آمريكا دارد كه در اوج تسلط همه جانبه بر ايران و در
شرايطى كه چند ده هزار دانشجوى ايرانى در آمريكا به سر مىبرند و
دانشگاههاى آمريكا بر دانشگاههاى داخلى ما نيز نظارت و نفوذ دارند، هنوز
جذب دانشجويان ايرانى به آمريكا در رديف اهداف و برنامههاى درجه اول
سفارت آن كشور در ايران قلمداد مىشود؟
محتواى اين اسناد
كه خواست درونى و تمايل باطنى آمريكا را در عريانترين وجه آن به ما نشان
مىدهد، بيانگر اين است كه امام با تيزبينى و هوش سياسى و فطرت سالم خود
گويا دقيقا از قبل، اين تمايلات و انتظارات را دريافته و با آگاهى كامل از
منويات دشمن به مقابله با آن برخاسته و به خنثىسازى آن همت گماشته است.
باشد
كه اين مشى امام، راهنما و راهبرد نظام و مسئولان جمهورى اسلامى در مواجهه
با دشمن و مقابله با تهاجم فرهنگى غرب قرار گيرد و اظهارات و اقدامات
خوشبينانه و ساده لوحانه بعضى از مسئولان و دستاندركاران را كه فكر
مىكنند از طريق اعزام دانشجو به كشور امريكا و ديگر مراكزى كه تحتسيطره
و نفوذ علمى و سياسى اين قدرت هستند مىتوانيم از چنگال سلطه علمى و
تكنولوژيك آنها رهايى يابيم، جاى خود را به تبعيت از رهنمودهاى امام
بسپارد، و با غلبه روحيه خود باورى و اعتماد به نفس و از طريق تكيه و
تاكيد بر مراكز داخلى و گسترش آنها دشمن را از دستيابى به آرزوهايش مايوس
كنيم و در مواردى كه بناچار و ضرورتا بايد موقتا دانشجو به خارج اعزام
نماييم، در انتخاب كشور محل تحصيل دقت نماييم تا آنها را در كانونهاى فساد
و توطئه عليه اسلام و انقلاب قرار ندهيم.
پىنوشتها:
1. از پيام حضرت امام (س) در 22 بهمن 1362
2. از بيانات حضرت امام (س) در ديدار با مسئولان دانشگاه آزاد اسلامى 24/4/64
3. از وصيتنامه حضرت امام (س)
4. اسناد لانه جاسوسى، شماره 10 اسناد صفحات 71 و 82 و 85 و 86
5. همان شماره (6-1) صفحه 273
6. همان شماره 28 صفحه 165
7. همان شماره 18 صفحه 100
8. همان شماره 18 صفحه 123
9. همان شماره 18 صفحه 124
10. همان شماره 1 تا 6 صفحه 71
11. همان شماره 8 صفحه 160
با استفاده از كلام امام و اسناد لانه جاسوسى
على محمد حاضرى